آرینآرین، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

آرین عشق مامان و بابا

نامه ای به آینده

1390/1/8 16:32
نویسنده : سمیه
530 بازدید
اشتراک گذاری

نامه ای به آینده

 
 

پسر عزيزم:

روزي كه تو مرا در دوران پيري ببيني، سعي كن صبور باشي و مرا درك كني...

اگر من در هنگام خوردن غذا خود را كثيف مي كنم، اگر نميتوانم خودم لباسهايم را بپوشم، صبور باش.

و زماني را به خاطر بياور كه من ساعتها از عمر خود را صرف آموزش همين موارد به تو كردم.

اگر در هنگام صحبت با تو، مطلبي را هزار بار تكرار مي كنم، حرفم را قطع نكن و به من گوش بده.

هنگامي كه تو خردسال بودي، من يك داستان را هزار بار براي تو مي خواندم تا تو به خواب بري.

هنگامي كه مايل به حمام رفتن نيستم، مرا خجالت نده و به من غر نزن.

زماني را به خاطر بياور كه من براي به حمام بردن تو به هزار كلك و ترفند متوسل مي شدم.

هنگامي كه ضعف مرا در استفاده از تكنولوژي جديد مي بيني، به من فرصت فراگيري آن را بده و با لبخند تمسخرآميز به من نگاه نكن ...

من به تو چيزهاي زيادي آموختم... چگونه بخوري، چگونه لباس بپوشي ... و چگونه با زندگي مواجه شوي

هنگامي كه در زمان صحبت، موضوع بحث را از ياد مي برم، به من فرصت كافي بده كه به ياد بياورم در چه مورد بحث ميكرديم و اگر نتوانستم به ياد بياورم، از من عصباني نشو.

مطمئن باش كه آنچه براي من مهم است با تو بودن و با تو سخن گفتن است نه موضوع بحث!

اگر مايل به غذا خوردن نبودم، مرا مجبور نكن. به خوبي مي دانم كه چه وقت بايد غذا بخورم .

هنگامي كه پاهاي خسته ام به من اجازه راه رفتن نمي دهند ....

دستانت را به من بده ... همانگونه كه در كودكي اولين گامهايت را به كمك من برداشتي

و اگر روزي به تو گفتم كه نمي خواهم بيش از اين زنده باشم و دوست دارم بميرم ... عصباني نشو. روزي خواهي فهميد كه من چه مي گويم.

تو نبايد از اينكه مرا در كنار خود مي بيني احساس غم، خشم و ناراحتي كني. تو بايد در كنار من باشي و مرا درك كني و مرا ياري دهي، همانگونه كه من تو را ياري كردم كه زندگي ات را آغاز كني

مرا ياري كن در راه رفتن. مرا با عشق و صبوري ياري ده كه راه زندگي ام را به پايان ببرم.

من نيز پاداش تو را با لبخندي و عشقي كه همواره به تو داشته ام خواهم داد.

دوستت دارم پسرم. پدر تو
 
 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

چشم چشم دو ابرو ...... نگاه من به هر سو

 

پس چرا نيستي پيشم ؟..... دستاي ناز تو كو ؟

 

گوش گوش دوتا گوش ..... يه دست باز يه آغوش

بيا بگير دستامو ..... يادم تورا فراموش

 

چوب چوب يه گردن ..... جايي نري تو بي من !

دق مي کنم ميميرم ..... اگه دور بشي از من

 

دست دست دوتا پا ..... زودتر بيا پيش ما

يادت باشه كه گفتم ..... بي من نري تو هيچ جا

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

با ناخن های بلند مانیکور شده نمیشود لباس بچه را عوض کرد. همه جایش خط خطی می شود.

 

با کفش های پاشنه بلند نمی شود بچه را بغل کرد و از پله ها بالا و پایین رفت.

با روسری های ساتن و ابریشمی نمی شود هم حجاب داشت و هم بچه را که دارد مامان نوردی می کند جمع کرد.

با روژ لب نمیشود لپ های دوست داشتنی بچه را بوسید.

با دامن کوتاه نمیشود چهار دست و پا دنبال بچه دوید.

با بچه نمی شود یک خانم ژیگول بود!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)