آرینآرین، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

آرین عشق مامان و بابا

کوتاه کردن موهای جوجو پسر

بالاخره بابات منو راضی کرد رفتیم موهاتو کوتاه کردی من عاشق موهاتم ولی بخاطر گرمی هوا مجبور شدم رضایت بدم موهاتو کوتاه کنی البته پدر مارو در آوردی تا موهات کوتاه شد برات قارچی زدیم ...
3 فروردين 1390

آرین و ماکارونی

جیگر طلا مامان عاشق ماکارونیه ترجیح میده هر ۳ وعده غذاشو ماکارونی بخوره مامانشم که تا دلت بخواد براش درست میکنه البته گاهی بین ماکارونی خوردن خراب کاری هم میکنه     ...
3 فروردين 1390

یک سالو نیمگی آرین

عزیز مامان بابا یه سالونیمگیت مبارک قربونت برم پسرکم الان خیلی راحت حرف میزنی البته بیشتر کلمه میگی و جملات دو حرفی همچنان عاشق آب تلفن موبایل و هلیکوپتر هستی تمام فامیلا رو هم میشناسی و وقتی عکس یا فیلمشونو بهت نشون میدیم اسمشونو میاری اعضا بدنت رو هم با دست نشون میدی حدودا ۱۵ کلمه انگلیسی بلدی که ترجیح میدی اصلا فارسیشو نگی قصه رو خیلی دوست نداری و بیشتر ترجیح میدی مامان قصه آرین رو برات تعریف کنه جدیدا هم وقتی میخوایی بابا رو صدا کنی  میگی باباش که اونم از من یاد گرفتی خیلی از وسایل خونه رو هم که من گم میکنم وقتی ازت میپرسم کجاست دقیقا منو میبری بالا سرش           ...
3 فروردين 1390

19 ماهگی

    گلکم عکسای زیر مربوط به کارتون دیدنت.اولین شنات اونم تنهایی تو استخر  . اسباب بازیهات .شتر سیتی سنتر که عاشقش شده بودی و پرنده هایی هست که هر روز میان تو بالکنومون تو با دستای کوچولوت بهشون برنج میدی هستش ...
3 فروردين 1390

20 ماهگی آرین عزیزم

گلکم این ماه ۲ دفه مریض شدی یه دفه اسهال گرفتی که تا یه هفته مشکل داشتی البته خدا رو شکر اشتهات کور نشده بود دکتر هم گفت باید دورش بگذره تا خوب بشی دفه بعد هم سرما خوردی که ۳-۴ روز حالت خوب نبود   تو این ماه سلمونی هم بردیمت که موهاتو کوتاه کنیم ماشالا حسابی آبرومونو بردی از بس گریه کردی (ازت فیلم هم گرفتم مدارکشم موجوده) اینم عکسش .موهاتو یه خانوم فیلیپینی خیلی مهربون کوتاه کرد مدل قارچی   این هم  عکس دوستای پسرم که آرین خیلی دوستشون داره آنیتا آراز و آرسام عزیزم و ستایای ناناز   ...
3 فروردين 1390

اسکن دست و پا

من از عکس اسکن دست و پات خیلی خوشم میاد این اسکن برا ۲۱ ماهگیته عاشق دست و پای کوچولوتم بووووووووووس   ...
3 فروردين 1390

23 ماهگی آرین

گلکم این ماه با هم رفتیم سافاری و باغ وحش موقع ماشین سواری همش خواب بودی ولی کلی با دیدن شترها هیجان زده شدی و وقتی هم با بابا سوار شتر شدی اصلا نترسیدی از رقص عربی و رقص تنوره کلی خوشت اومد و در کل خیلی بهت خوش گذشت   از دیدن حیوونا هم کلی ذوق زده شدی متاسفانه عکس خوب و تکی ازت نداشتم که اینجا بزارم   ...
3 فروردين 1390